وقتی صحبت از ثبت کردن برند و تبلیغ شرکتتان در میان باشد، هنوز هم این محتوا است که پادشاهی میکند. بازاریابی محتوایی مثل همیشه قدرتمند است، چرا که برای به اشتراکگذاشتن داستان برندتان یک روش خاص به شما ارائه میدهد. اعتبار بیشتری از تبلیغات سنتی دارد و همچنین به شما کمک میکند تا صلاحیت و مهارت خود را به اثبات برسانید.
اما مثل همه چیزهایی که در اقتصاد توجه وجود دارند، محبوبترین محتواها، و روشهای ارائه و اجرای آنها، خیلی سریع در حال تغییراند. برای موفقیت در سال ۲۰۲۰، از چهار ترند موثر در استرتژی بازاریابی محتوایی خود نباید غافل شوید.
۱- روی محبوبیت روزافزون ویدئوها سرمایهگذاری کنید
ویدئوها به شدت محبوباند، تماشای ویدئوهای موبایل هم هر سال بیشتر از قبل میشود. در واقع، از هر ۱۰ نفر، ۶ نفرشان ترجیح میدهند که به جای تلویزیون ویدئوهای آنلاین را نگاه کنند. پس ویدئو به طور قطع باید بخشی از استراتژی محتوایی شما باشد، البته نه هر ویدئویی! وقتی ویدئو را وارد برنامههای بازاریابی خود میکنید، باید بتواند به دو هدف اصلی دست پیدا کند: محصولات و خدمات شما را به روشی قانعکنند و جذاب به فروش برساند، داستان برند شما را به اشتراک بگذارد.
ساختن ویدئو در سال 2020، یعنی ایجاد محتوا برای پلتفرمهای ویدئومحوری مثل تیکتاک و رقابت با Lasso و Byte. این ویدئوها کوتاه و کمهزینهاند ولی خیلی زندهتر و پویاتر از بهترین تبلیغهای تلویزیونی هستند. همچنین قابلیت فراگیر (وایرال) شدن را هم دارند. برای اثبات این قضیه به یکی از معروفترین ترانههای سال 2019، یعنی “Old Town Road” از Lil Nas X نگاهی بیندازید. این آهنگ از تیکتاک شروع شد، مثل بمب صدا کرد و تبدیل به یک چالش رقص فراگیر شد. و رکورد آهنگی که برای طولانیترین هفتههای متوالی در صدر جدول صد آهنگ برتر بیلبورد را شکست.
علاوهبر کوتاه بودن ویدئو، همچنین باید مطمئن شوید که فرمت آن برای پلتفرمهای مختلف مناسب است. برای مثال، ویدئوهای مربعی در فیسبوک خیلی بهتر جواب میدهند، ولی در اینستاگرم ویدئوهای افقی طرفدار بیشتری دارند. با رویکرد «یکی برای همه» نتیجه دلخواهتان در شبکههای اجتماعی را نخواهید گرفت.
بهعلاوه، شما باید قادر به سنجش فرایند تولید ویدئوی خود باشید، حال از طریق یک تیم داخلی، و یا دعوت یک شخص ثالث به عنوان شریک. سنجش دقیق ظرفیتهای تولیدی به این معناست که ویدئوی شما، صرفنظر از اینکه کجا به اشتراک گذاشته میشود، ظاهر، حس و پیام منسجمی داشته باشد. با این کار همچنین میتوانید سریعتر ویدئو درست کنید و روی موضوعات ترند صنعت خودتان سرمایهگذاری کنید.
درست است که سرگرمکننده بودن اصل مهمی است، ولی محتوایی که تولید میکنید اول از همه باید به خواننده یا بیننده آموزش و آگاهی دهد و در خدمت هدف خاصی باشد. یک روش عالی برای نیل به این مقصود محتوای ارزشآفرین میباشد، یعنی محتوایی که مختص برند شما باشد. چنین محتوایی اصیل و آگاهیبخش است، و مشتریان شما نمیتوانند شبیه آن را جای دیگری پیدا کنند.
بهعنوان یک نمونه موثر، به ویدئوهای «جمعه وایتبوردی» Moz توجه کنید. هر هفته، یکی از اعضای تیم Moz با یک وایتبورد پر از توضیحات، یک تاکتیک پیچیده سئو یا موضوع فناوری (مثلا پایتون مقدماتی یا ارزش متنی پادکست) را به بینندگان آموزش میدهد. ویدئوها نه تنها دقیق و توجهبرانگیزاند، بلکه با خورد کردن موضوعات گسترده به جزییات آگاهکننده قابل هضم، ارزشهای بسیار عالی ایجاد میکنند.
فرقی نمیکند به تولید انبوه ویدئو، پست وبلاگ، یا خبرنامه ایمیل بپردازید، به هر حال باید مطمئن شوید که محتوای شما برای انتشار دانش و آگاهی و بهبود زندگی مشتریان شما طراحی شده باشد.
از یک طرف، به لطف مقررات جهانی و ملی درباره حریم خصوصی، کنترل بیشتری روی به اشتراک گذاری دادهها اعمال میشود. اما وقتیکه دادهها را مسئولانه جمعآوری و آنالیز کنیم، میتوانیم از آنها در جهت ایجاد تجربههای آنلاین بهتر و شهودیتری برای مشتریان خود استفاده کنیم. نتیجه نهایی محتوای شخصیسازیشده میشود.
با محتوای شخصیسازیشده تضمین میکنید که مشتریانتان فقط محتوایی که برایشان اهمیت دارد را دریافت میکنند. بهجای آنکه به هر مشتری که در لیست شماست یک ایمیل یکسان ارسال کنید، میتوانید از رفتار و علاقهمندیهای آنلاین مخاطبین را برای دستهبندی ایمیلهایی که ارسال میکنید استفاده کنید.
چنین کاری در عمل به چه صورت انجام میشود؟ میتوانید با قدمهای کوچک شروع کنید و سلام و خوشآمدگوییهایی عموی ابتدای ایمیلها را حذف کنید و آن را با نام مشتری جایگزین کنید. به جای نوشتن «مشترک عزیز، سلام»، بنویسید «سلام سارا». شاید چنین کاری خیلی کوچک به نظر برسد، اما ۹۰% بازاریابانی که ترندهای شخصیسازی آمدگ.ویی
را به کار بردهاند، شاهد ارتقای چشمگیر نتایج خود بودند. شما همچنین میتوانید در ارتباطات خود دعوت به عمل (call to action – CAT) را شخصی کنید. یا میتوانید کاری کنید که ورژنهای متفاوتی از سایت شما به تازهواردها یا اشخاصی که برای چندمین بار میآیند پیامهای متفاوتی را نشان بدهند. ممکن است یک تازهوارد با پیغامی انگیزشی برای عصویت در سایت مواجه شود، ولی یک بازدیدکننده دائمی پیغامی انگیزشی برای بررسی یک محصول جدید دریافت میکند.
۲۲% آمریکاییها به طور مداوم به پادکست گوش میدهند؛ و حدود 70% آمریکاییها حداقل یک برنامه پادکست شنیدهاند. از آنجا که پادکستها تقریبا برای همه اعضای جامعه مناسب و جذاباند، محبوبیت آنها به تدریج بیشتر میشود. هزاران هزار برنامه وجود دارد که پاسخگوی انواع سلیقههای خاص و عام میباشند. البته بازاریابان به این دلیل عاشق پادکست هستند که یک فرصت تبلیغات بیسابقه را برایشان فراهم میکند.
یک مطالعه Nielsen سال 2019 نشان داده است که تبلیغات پادکستی تاثیر بیشتری از پادکستهای دیجیتالی دارند. از جمله دلایل بیشمار این موضوع این است که شنوندگان پادکست یک رابطه شخصی و دوستانه با گوینده پادکست برقرار میکنند و اکثر تبلیغات پادکستی هم توسط همین گویندهها خوانده میشوند. بنابراین، اگرچه این کار هم نوعی تبلیغ است، اما طوری به نظر میرسد انگار که دوستی دارد محصول مورد علاقه جدیدش را پیشنهاد میکند. با در نظر گرفتن تبلیغات پادکست در استراتژی محتوای 2020 خود، با روشی ثمربخش و جذاب به دل مخاطبانتان راه پیدا میکنید.
منبع: dmacourse